چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۰
۰ نفر

همشهری دو - محمود قلی‌پور: به مامان گفتم: «امروز رو باید عزاداری کنیم یا جشن بگیریم؟» مامان جواب عجیبی داد، گفت: «مومن نه اونجوری شادی می‌کنه که انگار غمی نداره و نه اونجوری اندوهگین می‌شه که انگار دنیا به آخر رسیده.

نرگس

امروز به‌نظر روزي است كه هم بايد اندوهگين بود و هم بايد شاد بود. شنيدي كه مي‌گن پيامبر هرگز قهقهه نمي‌زدند بلكه تبسمي روي لب مباركشون بوده؟» مامان هميشه به اين اصل عمل مي‌كند. خودش مي‌گويد: «انگار كن بخواهي بروي محضر امام زمان و بگويي ممنونم كه آقايي و سروري شما بر جهان آغاز شده، بعد همانطور كه بغض توي گلويت باشد و اشك ناخودآگاه از گوشه چشمت بچكد، بيعت كني با آقا و امامت».

نشسته‌ام توي اتاق مطالعه خانه و كتاب مي‌خوانم، نوشته: شهادت امام حسن عسكري(ع) و آغاز ولايت صاحب‌الامر، مهدي موعود(عج). روي كاغذ كنار دستم يادداشت مي‌كنم: تو هستي و نيستي، تو مصداق همان «حاضر و غايبي» بودنت شادي است و نديدنت اندوه، آغاز ولايت‌ات سرور است و اندوه غم شهادت پدرت، پر از درد و ماتم. تو كيستي كه چنين اين همه اضداد با همي؟

آيدا مي‌آيد توي اتاق، ليواني چاي روي ميزم مي‌گذارد، مي‌گويم: «آيدا به‌نظر تو بايد روز شهادت امام حسن عسكري مشكي بپوشم؟» با تعجب مي‌گويد: «حتما. امروز امام زمان عزاداره». مي‌گويم: «اما شيعه امروز خوشحاله كه سلسله ولايت تموم نشده و خدا باز هم از اولياي خودش كسي رو ولي و امام روي زمين قرار داده». آيدا نگاهم مي‌كند و همانطور كه از اتاق بيرون مي‌رود مي‌گويد: «امروز روز عزاداريه اما اينكه شيعه خوشحال باشه، نه. من قبول ندارم. شيعه علي چطور مي‌تونه خوشحال باشه وقتي شمشير بر سر نخستين امامش فرود اومده، وقتي امام حسن(ع) به زهر شهيد شده، وقتي امام حسين(ع) اونجوري تو اوج مظلوميت در كربلا شهيد شده و بقيه امامان هم همينطور». سكوت مي‌كنم چيزي نمي‌گويم. آيدا از اتاق رفته و نشسته روي مبل و كتاب مي‌خواند. روي كاغذ كنار دستم مي‌نويسم: «شيعه هنوز عزادار داغدار 11شهيدش است.

شيعه هنوز عزادار و پدر و پدران مهدي موعود و مادرش فاطمه زهرا(س) است. شيعه منتظر ظهور است و اين انتظار اندوهي معنادار و اميدي خوشحال‌كننده بر جان شيعه ريخته است. بايد دعا كنم تو بيايي و به ضربات شمشير عشق علوي جعفري عسكري اثني‌عشري، اندوه از تن شيعه پاك كني». من فكر مي‌كنم مامان درست مي‌گويد كه شيعه لبخند مي‌زند اما در دل داغي 1400ساله دارد. خودكار را دوباره برمي‌دارم و مي‌نويسم: «آقا خوش‌آمدي، داغ پدرانت كه بهترين بندگان خدا بودند، ازلي و ابدي است». خودكار را روي ميز مي‌گذارم و لبخندي كمرنگ مي‌زنم و مي‌گويم: «مباركت باشه شيعه علي كه امامت حاضر است».

کد خبر 354805

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha